اگــر خــدای نکــرده هــوای آن داریــد / کــه بــاز بهــر ولــی جــام زهــر پیش آریــد
فقط نه جام شما را به قهر می شکنیم / که دست ساقی هر جام زهر می شکنیم
برگه ای که نمره هایش بیست بود اصلاح شد / سه و نیمی در نهایت تحفه ی استاد شد
حال بایـد جـای تاسیسات ، بــاغ گوجــه زد / بــا همـین ترفـنـد دیـدی کشــوری آبــاد شـد
بیست سالی سانتریفوژهای سرد و بسته را / با جهانگردان تمـاشا کرد و قلبـاً شاد شـد
روی هر سطـری که با خط لاتین انشــا شده / تــرجـمـان دیگـری داد و عمـو قـنـاد شد
جـای تیشه می توان با یک کلیدی کوه کند / شهـرتی در حـد لالیـگا زد و فـرهـاد شـد
طنز بود آنچه نوشتم ، فکر کن در پیش خود / بی سوادی بی اجـازه آمـد و نقّـاد شد